جدول جو
جدول جو

معنی بو ستدن - جستجوی لغت در جدول جو

بو ستدن
(نَ)
کنایه از کسب کردن بو. (آنندراج) :
خار پهلو کند صحبت گل
گر ز خلق تو بو ستاند باغ.
مجد همگر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بو بردن
تصویر بو بردن
احساس بو کردن، اندک اطلاعی از یک امر پنهانی پیدا کردن، گمان بردن، پی بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
بوییدن، بو کشیدن، استشمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس ستدن
تصویر پس ستدن
پس ستادن، پس گرفتن، گرفتن چیزی که به کسی داده شده، واستدن، چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازستدن
تصویر بازستدن
پس گرفتن، بازستاندن، بازگرفتن، واپس گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بو دادن
تصویر بو دادن
بوناک بودن و بو پس دادن، تف دادن چیزی روی آتش، مثل تف دادن تخم هندوانه و امثال آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرو ستدن
تصویر گرو ستدن
گرو گرفتن، چیزی را به رهن گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
چیز داده را گرفتن فراز گرفتن باز گرفتن واستدن استرداد: کتابش را پس گرفت، مکافات یافتن پاداش یافتن پاد افراه یافتن: از هر دست که بدهی پس میگیری. یا پی گرفتن بایع سلعه را از مشتری. متاع فروخته را از مشتری پس گرفتن وردبهای آن. یا پس گرفتن درس از طفل. درس خوانده را از طفل پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو بردن
تصویر بو بردن
احساس کردن، خبردار گردیدن، فهمیدن، پی بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو دادن
تصویر بو دادن
تف دادن چیزی روی آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
استشمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازستدن
تصویر بازستدن
پس گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی را بعنوان رهن پذیرفتن: گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان بعد ازین خرقه صوفی بگرو نستانند. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو بردن
تصویر بو بردن
((بُ دَ))
فهمیدن، پی به موضوعی سری بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
استشمام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
Nose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
sentir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
ดม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
koklamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
냄새를 맡다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
匂いをかぐ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
להריח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
सूँघना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
mencium
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
kunusa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
riechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
ruiken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
annusare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
cheirar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
wąchać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
нюхати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
нюхать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
গন্ধ নেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی